بنام پروردگار حی و توانا
باز هم امشب مادر جون و آقا جون مهمون دارن مهمون امشب اونا ، با همه فرق داره یه کسی از جنس خودشون یه نفر که آقاجون صداش میزد " مادر " مادر جون هم باوجود اینکه خودش صاحب چهار فرزند و چهار تا نوه بود بازم صداش میزد " مادر " قصه بی مادری ما امشب تموم شد دیگه نگرانی ماهم تموم شد ، نگرانی از دست دادن عزیزترین نفرمون خداحافظ مادربزرگ یادت گرامی و عزیز
نوشته شده در دوشنبه 90 اسفند 15 -*-
توسط ع . و -*- نظرات ( ) |
بالای صفحه |